داستان های جدید
داستان های عاشقانه
داستان عاشقانه ی سرانجام عشق لیلا و منصور
داستان های جدید
داستان های عاشقانه
داستان عاشقانه ی سرانجام عشق لیلا و منصور
داستان سرا
داستان های خنده دار
داستان خاطرات یک مشهدی
داستان سرا
داستان های خنده دار
داستان طنز تخمه هندوانه
داستان سرا
داستان های خنده دار
داستان طنز یک تکه کاغذ
داستان خنده دار
داستان های جدید
داستان خنده دار اسایشگاه
پیرمردی در حالی که کودکی زخمی و خونآلود را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: «خواهش میکنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد.»
پرستار گفت: «این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید.»