loading...

سایت تفریحی پاپافان

داستان,داستان طنز,داستان طنز جالب,داستان طنز مایکروسافت,زندگی عجیب ابدارچی مایکروسافت!!,باحال,داستان جدید,داستان ابدارچی مایکروسافت,دانلود,دانلود بازی,مایکرو سافت,افیسس,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
درآمد تضمینی اگه پولی دریافت نکنید با من 0 1035 pdndr
عکس های جدید و بسیار زیبای عاشقانه ی سال 2014 |عکس های ولنتاین 1392 3 4083 windows
عشقولانه ترین داستان به نام شرط عشق 4 4100 khanevadehh
پیشنهاد برای سایت 5 2958 khanevadehh
جوك هاي زيبا و خواندني 3 3016 khanevadehh
اگر هنوز نیمه گمشده خود را پیدا نکرده اید نگران نباشید! 2 2323 khanevadehh
اس ام اس سرکاری ماه رمضان 3 2910 khanevadehh
دانلود آهنگ جدید علیرضا قرایی منش بنام نیستی ببینی 1 1987 khanevadehh
اهنگهای مورد علاقت 8 4368 khanevadehh
اس ام اس پ نه پ 16 7167 khanevadehh
درگیری لفظی امیر تتلو با بهنوش بختیاری بر سر چه بود؟ 2 2441 khanevadehh
جمله جالب و معروف رضا عطاران در مورد زن ها 2 2651 khanevadehh
عکس و والپیپر کیانوش رستمی 6 4177 khanevadehh
فال روزانه یکشنبه 30 فروردین ماه 1394 1 1914 khanevadehh
چگونه می توان شرکت ثبت کرد 2 2430 khanevadehh
تن ماهی را با تخم مرغ نخورید... 2 2231 khanevadehh
دانلود کتاب های درسی از اول ابتدایی تا دانشگاه 3 2607 khanevadehh
عکس هایی از جدیدترین مدل موهای های لایت 1 2093 khanevadehh
ثبت شرکت ها چیست و اینکه چرا شرکت ثبت می کنیم 0 1554 farid332
چه شرکتی ثبت کنیم که بیشترین نفع را از ان ببریم 0 1713 company101
پسرک بازدید : 1749 دوشنبه 02 تیر 1393 نظرات (0)

پیرمردی در حالی که کودکی زخمی و خون‌آلود را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: «خواهش می‌کنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد.»
پرستار گفت: «این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید.»

پسرک بازدید : 1191 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

2

جانی ساعت 2 از محل کارش بیرون آمد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
چند رستوران گرانقیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود :”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”، جانی معطل نکرد و داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت:” ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”
گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت:” خودشان می فهمند که من نخوردم!”

پسرک بازدید : 1023 سه شنبه 10 دی 1392 نظرات (1)

2

 مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره با او مصاحبه کرد و تمیز کردن زمینش رو - به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیلتون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همینطور تاریخی که باید کار رو شروع کنین...
مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!»
رئیس هیئت مدیره گفت: «متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین. و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمیتونه داشته باشه.» 
مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد. نمیدونست با تنها ۱۰ دلاری که در جیبش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به سوپرمارکتی بره و یک صندوق ۱۰ کیلویی گوجه فرنگی بخره. یعد خونه به خونه گشت و گوجه فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، توانست سرمایه‌اش رو دو برابر کنه

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بیشتر چه نوع مطالبی در سایت قرار بگیرد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1699
  • کل نظرات : 487
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 1057
  • آی پی امروز : 340
  • آی پی دیروز : 340
  • بازدید امروز : 3,264
  • باردید دیروز : 2,583
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 3,264
  • بازدید ماه : 53,379
  • بازدید سال : 435,103
  • بازدید کلی : 8,522,956